آن خانه که گل یـاس داشت کجاست؟
آن دست، دستی که نوازش نوازش گل یـاس
آن بوسه که بوی یـاس را بر لبانم جاری می کرد کجاست؟
دیگر عطر بهـار نارنـج نجاتم نمی دهد.
نظرات شما عزیزان:
نمیدانم آلزایمر بودی یا عشق
اما
از روزی که مبتلایت شدم ، خود را از یاد بردم …!
آره چه خوب شد امروز یه فنجون قهوه با عطر یاس داریم
از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش
سرم گیج رفت..
عجب بوی یاسی میاد تو این کلبه
آرام و بی صدا
در غیاب، باغبان
گل ياسم را چید
گرمی قلب مرا با خود برد
دستهایم یخ زد
اشکهایم خشکید
از غم رفتن یاس
چه سکوتی سنگین
باغ رویای مرا پوشانده
و چه قدر غمگین است
پشت یک پنچره در بسته
چهره منتظر گلدانم!
گل ياسم برگرد
نازنینم برگرد
روح من دل تنگ است ...
(شاعر : محسن اسدی)
من زنم ظریف و با احساســــــــم
ریشه در خاک دارم و از ياســم
یک زن پاک و نجیب و مغـــرور
عاشق دین و حرف راستم
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:یاس,گل یاس,دلنوشته های احساسی,ایمیل ارسالی,بهار نارنج,استخدام91,اموزش بدن سازی,متن عاشقانه, ] [ 10:2 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[